99-11-4

عکس های قدیم تر ها را که نگاه میکنم، اون وقتایی که خب چندین سال از الان بچه تر بودم، باز هم این نگرانی و استرس را توی چشمام می بینم، و میدونم که اونموقع هم حالم خوب نبوده، یا به عبارت دقیق تر خوشحال نبوده ام اقلا، و خوش نگذرونده ام، و واقعا ناراحت میشم که به قول ملت جوونی را کلا دارم در استرس و حالِ ناخوب میگذرونم. البته که آگاهم به اینکه مسئولِ حالم همواره خودم بوده ام و از هیچ کسی یا حتی ماهیت زندگی طلبی نیست. بحث، بحثِ اخلاقیات و شخصیت منه، مرا برای لذت نبردن آفریده اند!

وقتی خودِ اون روزهام، و لحظه هایی که داشتم را با بچه های الان مقایسه می کنم می بینم به خیلی از اون لحظه ها میشه برچسب خوش گذروندن داد، ولی خودم میدونم که در همون لحظات هم خوش نگذرونده ام. مثلا لحظاتی که با دوستانم بودم، هیچ وقت آنچنان احساس راحتی و تعلق خاطر به اون اکیپ دوستانه م هم نداشتم که بخواد بهم خوش بگذره. اون اکیپ دوستانه از خیلی جهت ها با من متفاوت بوده اند، و من در اون جمع ها من فقط تلاش کرده ام که شبیهشون باشم تا تنها نمونم. و خب با خودم فکر میکنم چرا با شبیه خودم ها، چرا با کسایی که باهاشون حال میکردم رفیق نبودم جدی؟ و دلیلش چیزی جز این نمیتونه باشه که کلا این حق که من هم شایسته ام چیزی بخوام و دنبالش کنم، را برای خودم قائل نبوده ام.

دلم نمیخواد این اتفاق در آینده هم تکرار بشه و دوست دارم وقتی نگاه می کنم به قدیم ها خیالم راحت بشه که شاد بوده ام، و میدونی، باور دارم، اقلا در مورد خودم که فقط لازمه به خودم اجازه ی شاد بودن بدم، چون من آدمی نیستم که انتظاراتش از بقیه یا از زندگی زیاد باشه، انتظارات من همیشه از خودم زیاد بوده و همیشه دلیل شاد نبودنم این بوده که به خودم اجازه نداده ام چون اون الهه ی ایده آلی که میخواسته ام باشم نبودم، و دوست دارم از این به بعد فارغ از تمام اشتباه هام، فارغ از اینکه چقدر به ایده آلم نزدیکم به خودم اجازه ی شاد بودن بدم.

واقعا فکر میکنم هیچ چیزی ارزشش را نداره که این عمر مختصر را در حالی جز شادی بگذرونیم، نه اینکه موظف باشیم شاد باشیم، یا شاد بودن خوبه، بحث اینه که ما لایقشیم و لازمه که این اجازه را به خودمون بدیم.

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان