99-8-23

نیاز دارم که احساس تعلق خاطر بکنم، نه به یک آدمِ خاص، که به یک جمع، ترجیحا یک جمع بزرگ و البته جمعی باشه که دوست داشته باشم عضوی ازش باشم. نیاز دارم که یکی دستمو بگیره و راه و رسم اجتماعی بودن را بهم یاد بده، بهم یاد بده چطور میتونم کسایی را دور و بر خودم داشته باشم، نیاز دارم که خیالم راحت باشه از اینکه این توانایی را دارم.

ولی من هیچ زمان ندونستم که چطور میشه توی جمعی باشم و invisible نباشم، مطرح باشم.

الان غمینم از این بابت، از بابت نداشتنِ این توانایی، و حس نکردنِ اون تعلق خاطر.

 

+یه چیز دیگه ای هم پسِ ذهنم بهم دهن کجی می کنه، یک شخص به هر طریقی مطرح میشه توی زندگیم، و من خیلی زود میفهمم که نمیخوام بیش از این باشه چون بودنش هیچ مزیتی نداره و حالمو هم خوب نمی کنه، پس توضیحاتی میدم و میگم که لازمه تموم بشه این ارتباط، و خداحافظی، او هم قبول می کنه و خداحافظی می کنه، ولی بعدش باز پیام میده، من به قصد احترام گذاشتن جوابشو میدم، ولی دوباره زود تمومش می کنم، دوباره پیام میده، برای سومین بار که تموم میکنم، دیگه حسِ تموم شدن نداره، حس میکنم این هم جدی گرفته نخواهد شد و این بار خودم بی توجه به اون خداحافظی از این حسِ مزخرفم میگم، شاید حل شه، و خب باز با هم هم صحبت میشیم دو سه بار، بعد یکی دو روز ازش خبری نمیشه، من پیام میدم که چطوری؟ و دیگه جوابی از او نمی گیرم.

به خودش زحمتِ خداحافظی را نداده :( به همین سادگی تصمیم گرفته و رفته! نمیخوام که باشه، بک گراندِ تمام این بودن ها، هیچ وقت بودنش را نخواسته ام، حالمو نتونسته خوب کنه هیچ زمان، ولی ناراحتم میکنه، اینکه من به خودم، به تصمیمم اونقدر که باید احترام نذاشته ام.

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان