you may stop darling

طی تلاش های نافرجامم در جهتِ، در جهت چی؟ حقیقتا خودم هم نمی دونم. اصلا نمیدونم اسمش را تلاش بذارم، آره میشه گفت تلاش برای فرار از واقعیت، تلاش برای داشتن این توهم که دارم واقعا غلط مفیدی برای زندگیم می کنم، یا شایدم تلاش برای پیدا کردنِ کسی که مسئولیت دوست داشتنم (و چه بسا مسئولیت های دیگه) رو بهش بسپارم، و شاید هم تلاش برای فرار از این تنهایی بی حد، دوباره با یک آقویی رفتم سرِ قرار! پوووففف

و با وجود اینکه از روز برام روشن تره که این رابطه به هیچ جایی نخواهد رسید و اصلا مطمئن نیستم برای مدت طولانی بتونم با این بشر حرف بزنم، چون اصلا در فاز دیگریست، من در دنیای ایده ها و تفکرات زندگی می کنم و ایشون در دنیایی کاملا مادی و قابل لمس، و البته که در تمام زمینه هایی که من مستعد و باسوادم ایشون بی استعداد و بی سواده، باز هم به طرزی خودشیفته نمیخوام و سخته برام هضمش که من هم برای او جذاب نبوده باشم، نوچ. مادر نزاییده کسی که منو ریجکت کنه :)) بماند که اگه با یک آدم به قول خارکیا superficial یا ظاهربین طرف باشم که توی ایران در 99.9 درصد موارد همینطوره، شانس آنچنانی هم برای ریجکت نشدن ندارم. (البته دارم مقدارکی هم شکسته نفسی می کنم.)

 

 

+یه چیز دیگه ای هم که باید بسش کنم این مهربونی و تواضع و تلاش برای روشنفکر موندن بیش از حدم هست. اصرار دارم به آدم ها این حس را بدم که اوه پسر چقدر تو جذاب و فان هستی در حالی که واقعا این نیست نظرم! کام آااان الی!

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان