99-4-30
رفتم پیش یک به اصطلاح تراپیست. ایشون تشخیص دادن که من مقدار متوسطی افسرده و مقدار زیادی درونگرا هستم! بر چه اساسی؟ بر این اساس که تعداد دوستان و روابطم محدوده و تفریحم کم (طبق تعریف ایشون از تفریح). و تست شخصیت شناسی NEO را هم دادم که کنار بقیه ی اطلاعات بررسیش کنن. به خاطر فهمیدن جواب این تست و به خاطر اینکه یه فرصت دیگه به این حرکتم داده باشم و زود تصمیم نگرفته باشم، جلسه ی دیگری هم خواهم رفت. ولیکن چی فکر میکردم و انتظار داشتم و چی شد!
البته یه خوبی داره و اون اینه که زوایای دیگری از خودم و زندگی خودم را باز از زبون خودم خواهم شنید و خودم متوجه میشم مشکل چیه و راه حلِش چیه.
ولی من مطلقا نرفته بودم اونجا که برچسبی بگیرم و برگردم، اونم بر اساس یه سری اطلاعات محدودِ مسخره و یه سری پیش فرض ها، من اگه روابطم محدوده به خاطر اینه که انتخابم این بوده، و اینکه از نظر کسایی تفریحم اندکه به این خاطره که جنس تفریحم متفاوته، هر چیزی برام تفریح و خوشحالی حساب نمیشه. و فکر کن که الان میخواد رو این دو جنبه کار کنه تا منو به چیزایی علاقمند کنه که نیستم، تا شبیه نرم جامعه بشم. احمقانه تر از اینم هست؟
من در جستجوی این بودم که فضایی برام مهیا شه، که تو اون فضا خودم به سمت راه حل مشکلاتی که خودم میدونم دارم حرکت کنم، نه اینکه سریعا یه برچسب بگیرم و سرکوب شم.
جدی این جماعت هم ادعای روان درمانگری دارند؟ احساس میکنن دارن حرکتی شبیه اروین یالوم انجام میدن؟ چه خیال خامی. من که اصلا توی این رشته تحصیل نکرده ام، اطلاعاتم خیلی بیشتره و با همین اطلاعات میتونم روان درمانگری خیلی خیلی بهتر از این جماعت بشم.
اول و آخر باید دستم به زانوی خودم باشه.