99-3-6-2
جالبه میدونی؟ که من اینهمه اطلاعات در باب مدیریت زمان و برنامه ریزی دارم و تا به حال تلاش کرده ام که حتی الامکان بستر را برای این کار مهیا کنم، با کودک درونم راه بیام و همدل باشم و همه ی عواملی که در این روند تاثیر منفی میذارن را حذف کنم، و هنوز روزهام با برنامه پیش نمیرن، چرا؟ هیچ گونه دلیل فلسفی و پیچیده ای وجود نداره، دلیلش خیلی ساده ست. و اونم اینه که برنامه ریزی را انجام نمیدم :)) حقیقتا خنده داره. ولی از امروز انجامش خواهم داد ان شاء الله.
یا مثلا من رقص و داشتن ورزش در برنامه ی روزانه را بی اندازه دوست دارم و میخوام، ولی انجامش نمیدم، چرا؟ چون انجامش نمیدم، چون هنوز باور نکرده ام که میشه به سادگی انجامش داد، هنوز حس می کنم یه تحول بنیادین در وجود و شخصیت و طرز تفکرم لازمه تا این حرکت به طرز از خود بیخودی بی کمترین دخالت اراده م اتفاق بیفته، احمقانه ست.
شنیدن جمله ی "سخت نگیر" از هر کسی باعث میشه او را یک موجود سطحی و بدون توانایی همدلی ارزیابی کنم ولی الان باید اعتراف کنم که من واقعا سخت میگیرم، و "سخت نگیر" الی :))