98-10-20-3

ولی با تمام این اوصاف از یه چیزی خوشحالم. 

میدونی، یه مدت مدیدی، خودم را گم کرده بودم، حس میکنم الان تا حد زیادی بهش برگشته ام، پیداش کرده ام، کودکیمو. به اینکه دلخوشی ها و خواسته های کوچولوی شدنی داشته باشم، هدف هایی که میشه بهش رسید و ازش گذشت، هدف هایی که میتونن تموم بشن.

کلا میدونی برای من همین که دوباره به پر کردن رزومه ی زندگی معتقد شده باشم، به خاطره بازی، به دعا کردن، یعنی به موفقیتی بس بزرگ رسیده ام. :)

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان