98-10-20-2

+خونه که هستم، مجبور به ارتباط گرفتنم، خیلی وقته دلم میخواد مجبور نباشم، و منتظر فرصتیم برای رفتن. ای کاش مجبور نبودم منتظر بمونم، ای کاش میتونستم همین لحظه به یک غار نقل مکان کنم، و تنها چیزی که با خودم میبرم کتاب ها و لپ تاپم باشه. دلم میخواد فقط با کتاب هام در ارتباط باشم، ارتباط با اونهاست فقط، که میتونه پرفکت و کاملا تحت کنترل و دلخواهم باشه. فقط در ارتباط با اون هاست که میتونم مدعی باشم گیرنده ام، نه دهنده، و میتونم مطمئن باشم هیچ منظوری تو کار نیست، هیچ سوء تفاهمی، هیچ ناراحت شدنی...

 

+من آشپزیم خوب نیست، اگرچه زیاد تخصصی و درست و حسابی نرفتم تو کارش، ولی میتونم حدس بزنم که خوب نیست. آشپزی خواهرزاده م ولی خوبه، یک بار نظاره گر آشپزیش بودم، و دریافتم که، مدل ذهنیمه که ایراد داره، مدل ذهنی من منعطف نیست، اجازه اشتباه یا تخطی از دستور آشپزی را بهم نمیده، اجازه نمیده آشپزی برام یک جستجو و کشف باشه، یک وظیفه ست. فکر میکنم تو ارتباط گرفتن هم همینم، و تو خیلی چیزا دیگه.

نمیدونم همیشه مشکل از منعطف نبودنم باشه یا نه، ولی میدونم وقتی میخوای از یک استاد تو یه زمینه درس بگیری، نباید فقط تلاش کنی کار را ازش یاد بگیری، باید تفاوت بین ذهنیت خودت و او را دریابی و سعی کنی کمش کنی.

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان