98-10-6

در حال حاضر حالم خوب نیست و احساسم ترکیبی از غم و خشمه (این دو آشنای همیشه)، ولی همش فکر میکنم زندگی میتونه در سطحی ماورای این زندگی عادی (تمام این احساس ها و فکرها و خواسته های خیلی خیلی عادی) جریان پیدا کنه، چون آدمیزاد و این جهان، هیچ کدوم عادی نیستن، اگرچه ما بهش عادت کرده ایم، و همش فراموش میکنیم که حرکت ما در ساده ترین شکل ممکنش حتی، حاصل سوزوندن کالری ها نیست، این روح هستیست که ما را به حرکت درمیاره، در ما خدا جریان داره.

دلیل ناراحتی و عصبانیتم اگرچه احمقانه تر از اونیه که بخواد نوشته شه، ولی از اونجایی که دوست دارم فرداها اینا را بخونم و حسابی به خود الانم بخندم، و به خودِ اونموقعم مفتخر باشم، مینویسمش. من فردا (سر پیری) و بعد از عمری که از آزمون اولم میگذره و بالاخره صاحب ماشین شده ام، دوباره آزمون شهر (رانندگی) دارم. قبول شدنم در این آزمون را نزدیک نمی بینم، نه فقط در آزمون فردا که در سه چهار تا آزمون بعد از فردا هم! قبول نشدن علاوه بر دردسرش و اینکه هی باید برم امتحان بدم، آبروریزیه، چرا که تو خونه ی ما احدی به دادن آزمون سوم نیاز پیدا نکرده.

امروز رفتم مامی را رسوندم نماز جمعه و باز رفتم اوردمش، و در طی این مسیر دو بار راه را سد کردم! یه سری ها را به خودم خندوندم و یه سری دیگه را به خاطر معطل شدن، از خودم خشمگین ساختم، و اینا حسابی خورد تو حالم، و باعث شد بیش از پیش از خودم ناامید بشم. دلیل عصبانیتم همین ناامیدیست، حتی قبل از تمام این راه بندون ها، من خودم را لایق گرفتن گواهینامه رانندگی نمی دونستم، و این underestimate کردنِ خودم، نه فقط مختص رانندگی که در خیلی از زمینه ها هست و آزارم میده. فارغ از اینکه بقیه من و توانایی هام را چجوری ارزیابی بکنن، من همیشه خیلی دیر، خودم را باور می کنم، و خیلی دیر به خودم اجازه ی خواستنِ موفقیت را میدم، و خب موفقیت هم تا زمانی که من اجازه شو به خودم نداده ام، رخ نشون نمیده، و خب، یقه ی کی رو میتونم بگیرم؟ کی اینقدر از دست خودش میکِشه که من؟ به دلم مونده یه بار من هم مهاجمانه برم جلو و مهاجمانه بخوام، و برای خواستنم خودم را حامی خودم ببینم.

الهه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا من با نوشتن، فکر میکنم، و امیدوارم که این نوشتن ها و فکر کردن ها، از وضعیت و موقعیت فعلی م عبورم بده و در مسیر زندگی پیشم ببره.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان